امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

امیرعلی ، دونه برفی

قراروبلاگی- صمیمانه 2

بنام خداوند مهربان خانه دوست كجاست؟ در فلق بود كه پرسيد سوار آسمان مكثي كرد رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت به تاريكي شبها بخشيد و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت نرسيده به درخت كوچه باغي است كه از خواب خدا سبزتر است ... سلام پسر قشنگ مامان امروز با یه خبر خوب اومدم  یه گردش کوچولوی ویلاگی با دوستهای کوچول موچولی که همشون مثل خودت باعث برقراری یه رابطه سبز قشنگ شده رابطه ای که پاک و زلال وصاف و ساده است رابطه ای از جنس صمیمیت به اسم صمیمانه . ـــــــــــــــــــــــــــــ بالاخره بعد یکسال قسمت شد بچه ها ی وبلاگی دوباره دور هم جمع بشن . گرچه خیلی از بچه های پارسال نبودن و نتونستن بیان ...
26 مرداد 1394

مسافرت همدان

و خداوند عشق را آفرید.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام عزیزم از تاریخ سفر به همدان بیش از یکماه میگذره . ولی من الان تونستم وبلاگتو بروز کنم. تعطیلات 14و 15 خرداد فرصتی پیش اومد تا با صبا اینا (اجی سعیده خواهر زاده من و شوهرش و دخترش صبا)  یه هوایی عوض کنیم . صبح روز چهارشنبه بار سفر بستیم و به مقصد اردبیل به راه افتادیم . بین راه یه دفعه تصمیمون عوض شد و به جای این که سه روز رو تو اردبیل سپری کنیم راهی همدان شدیم . گروه شش نفریمون خیلی خوب بودن و از اونجایی که همه مون پایه بودیم و عزممونو جزم کرده بودیم که تحت هر شرایطی خوش بگذره ، خوشبختانه این اتفاق افتاد و این سفر به یک سفر خاطره انگیز تبدیل شد. ...
7 مرداد 1394

اعترافات

بنام خدایی که همین نزدیکی است. سلام پسرم . با تاخیرزیاد ولی بالاخره اومدم یکم بی حال و حوصله ام از این بابت منو ببخش. گاه و بی گاه سرت داد میزنم منو ببخش حتی جدیدا دست بزن پیدا کردم و درمقابل شیطونیهات ....دستم دراز میشه .... منو.. ببخش  ... ببخش مــــــــــــــــن  شما رو ...... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدایا منو ببخش و بهم ارامش بده صبرم خیلی کم شده نه حوصله تنهایی دارم و نه حوصله مهمونی کم میارم و دوست دارم خیلی زود از جایی که هستم برم . فقط دوست دارم یک جا برای مدت زیاد نباشم. خدایا کمکم کن به ارامش بیشتری نیاز دارم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ...
7 مرداد 1394
1